داستان مردم اندرحسرت فهم درست
.:: Your Adversing Here ::.
 

داستان

تولد

    ساعت 3 شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر  با عصبانیت گفت:  چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟  مادر گفت: 25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی! فقط خواستم بگویم تولدت مبارک...!   

پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد، صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت،   ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . !



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





  • نوشته : لحظحه تماس
  • تاریخ: یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:,

  • harfemoft

    لحظحه تماس

    harfemoft

    http://harfemoft.loxblog.ir

    مردم اندرحسرت فهم درست

    داستان

    مردم اندرحسرت فهم درست

    به وبلاگ من خوش آمدید فرهنگی - اجتماعی - روانشناسی

    مردم اندرحسرت فهم درست